از زمان های بسیار قدیم ، مراسم عروسی مانند یک اجرای تئاتری بوده است. بیهوده نبود که عبارت "برای برگزاری عروسی" ظاهر شد. شاید به اندازه جالب بودن عروسی ، مراسم خواستگاری قبل از آن باشد.
آماده شدن برای خواستگاری
معمولاً خانواده داماد خواستگاری های شایسته و قابل احترامی را انتخاب می کردند و آنها را به جاده می فرستادند. در همان زمان ، حتی اگر عروس در یک کلبه همسایه زندگی می کرد ، آنها چنان با احتیاط به جاده می رفتند که گویی باید به سرزمین های دور بروند. تمام نشانه هایی که نشان دهنده اتمام موفقیت آمیز خواستگاری است دقیقاً مشاهده شد. برای شروع ، در طول اقامت در خانه خواستگاران ، گربه ها و سگ هایی که حیوانات ناپاک محسوب می شوند ، از آنجا اخراج شدند. در سکوت عمیقی پشت میز نشستند ، که مادر داماد روی آن یک قرص نان و نمک گذاشت - نمادهای باستانی خوشبختی و سعادت.
آئین سنتی خواستگاری
خواستگارها هنگام ورود به خانه عروس نیز آداب و رسوم خاصی را رعایت می کردند. خواستگار مجبور شد با پای راست وارد کلبه شود و با پاشنه آستانه را بزند ، تا عروس "عقب نماند" ، یعنی داماد را رد نکرد. در خانه ، خواستگاران باید زیر "ماتیتسا" بایستند - یک پرتو عرضی که سقف را پشتیبانی می کند. به طور سنتی ، خواستگاری با اصطلاحات عالی و شاعرانه صورت می گرفت. داماد "شاهزاده" و "ماه صاف" ، عروس - "شاهزاده خانم" و "خورشید قرمز" نامیده می شد. قبل از ازدواج ، عروس مجبور شد پشت پرده پنهان شود ، گریه کند و از نزدیکان از سرنوشت غم انگیز خود شکایت کند. همه اینها به منظور فریب "ارواح شیطانی" انجام شده است ، که با دیدن یک عروس خوشحال می تواند به او آسیب برساند.
اگر پدر عروس به ازدواج رضایت می داد ، او را با دست به داماد می آورد. به نظر می رسید که این دختر تمایلی به اطاعت از او ندارد ، اما پس از آنکه داماد سه بار دور او حلقه زد و او را در کنار او قرار داد ، با تمام ظاهر ظاهر فروتنی کرد.
از زمان های بسیار قدیم ، یک حلقه به عنوان نماد سنتی ازدواج در نظر گرفته می شده است. حلقه ، تاج گل و نان گرد تجسم آن شد. در زمان بت پرستی ، به عنوان علامت انعقاد یک اتحادیه ازدواج ، جوانان را دور درخت حلقه می زدند. بی دلیل نیست که کلمه "okrut" تا به امروز به معنای "ازدواج" است.
پس از توافق قبل از ازدواج ، خواستگاران و پدر عروس بر روی دستان یکدیگر کتک می زدند و داماد یک «سپرده» - چیزی از وسایل لباس یا مقدار مشخصی پول - می گذاشت. سپس عروس را با یک دستمال پوشاندند ، و او را از چشم بد محافظت کردند ، و دوش را روی چرخ چرخش سوزاندند ، که نماد گذار از دختر بودن به ازدواج است. از آن لحظه به بعد ، این دختر یک "توطئه" قلمداد می شد ، حالا او مجبور بود روسری تیره بپوشد و تا آنجا که ممکن است در جمع ظاهر شود.
خواستگاری عروس امری بسیار مسئولیت پذیر و مهم بود. درست است ، در آن زمان این همدردی متقابل جوانان نبود که مطرح شد ، بلکه انعقاد قرارداد مالکیت بین خانواده های آنها بود.