جشن شفاعت مقدس ترین خدای مقدس یکی از احترام ترین اعیاد در میان مسیحیان ارتدکس است. بر اساس این افسانه است که در سال 910 ، در هنگام محاصره قسطنطنیه توسط دشمنان سنت اندرو ، مادر خدا ظاهرا ظاهر شد ، و برای شهر و ساکنان آن دعا می کرد. با به اتمام رساندن نماز ، مریم مقدس مانتوی سر خود را درآورد و آن را روی افراد تجمع یافته پهن کرد ، گویی که مردم را تحت حمایت و حمایت خود می گیرد. شهر در برابر محاصره مقاومت کرد ، خطر از بین رفت. مردم شهر خوشبخت این نتیجه موفقیت آمیز را به شفاعت مادر خدا نسبت دادند.
مشخص نیست که از چه سالی جشن این تعطیلات در روسیه آغاز شد. بسیاری از محققان آن را با شخصیت شاهزاده آندری مرتبط می دانند که با نام مستعار "بوگولیوبسکی" به تاریخ پیوست. این شاهزاده ، با خواندن آنچه در مورد چشم انداز معجزه آسا در زندگی اندرو احمق خوانده شده است ، به فرمان وی دستور داده شده است که جشن محافظت از باکره و ساختن کلیساها را به احترام او برگزار کند. به عنوان مثال ، این چنین است که بنای باشکوه تاریخ و معماری قرن 12th - کلیسای شفاعت در Nerl ، بوجود آمد. علیرغم اندازه متوسط ، به دلیل نسبت دقیق درجه بندی شده ، نقش برجسته های تراشیده شده روی دیوارها و همچنین به لطف یک مکان بسیار مناسب برای ساخت - عملاً در محل اتصال رودخانه های Nerl و Klyazma ، تأثیر خیره کننده ای ایجاد می کند. جای تعجب نیست که این معبد هنوز نه تنها معتقدان ، بلکه گردشگران نیز مورد توجه بسیاری از افراد قرار می گیرد.
خوب ، معروف ترین ، شاید ، یادبودی که به شفاعت باکره اختصاص داده شده است ، کلیسای جامع معروف شفاعت در میدان سرخ مسکو است ، معروف به کلیسای جامع مقدس باسیل مبارک ، ساخته شده در نیمه دوم قرن شانزدهم به افتخار از تصرف کازان توسط نیروهای تزار ایوان مخوف.
طبق تقویم جولیان ، این جشن در اول اکتبر برگزار می شد. بر این اساس ، طبق تقویم میلادی (سبک جدید) ، در 14 اکتبر جشن گرفته می شود. برای قرون متمادی برای دهقانان ، که اکثریت جمعیت روسیه را تشکیل می دادند ، جشن شفاعت باکره نماد پایان همه کارهای میدانی بود. مردم پس از کار سخت و طولانی در حال استراحت بودند و برای آمدن زمستان آماده می شدند. جشن شفاعت افسانه هایی درباره تعطیلات و آداب و رسوم بت پرست باستان را در بین آنها بیدار کرد ، به ویژه از آنجا که کلمه "پوشش" به خوبی با شکوفه سفید یخبندان مرتبط بود ، که از اواسط پاییز صبح روی زمین خوابیده است ، آی تی. طبق آن رسم قدیمی ، از آن روز عروسی ها شروع به بازی می کردند. به همین دلیل دختری که می خواست ازدواج کند باید سحرگاه این روز با صدای بلند بگوید: «پدر پوکروف! زمین را با برف بپوشان ، و من ، یک جوان ، با یک نامزد!